شهید گمنام
 
 
 
کنجد

شهید گمنام

نویسنده : سید احمد | تاریخ : 19:6 - شنبه 15 آذر 1393برچسب:,

نام:شاهرخ ضرغام

تاریخ تولد:1328

تاریخ ومحل شهادت:17آذر59 آبادان

در جوانی سراغ کشتی رفت سنگین وزن کشتی میگرفت.قهرمان جوانان نایب قهرمان بزرگسالان عضو تیم ملی فرنگی وهمراهی تیم المپیک ایران

 

 

اما اینها همه ماجرا نبود قدرت بدنی شجاعت،نبودراهنما،رفقای نااهل و.........همه دست به دست هم داد انسانی به وجود آمد که کسی جلودارش نبود .هرروزدعواچاقوکشی هرشب کاباره . پدر نداشت مادر

پیرش هم نمیتوانست کاری کندجزدعا ،زندگی شاهروخ درغفلت وگمراهی ادامه داشت .تابهمن 57 که شیفته خمینی شد برای همین اسم خمینی را روی سینه اش خالکوبی کرد. تا سوم راهنمایی درس

خواند که ازمدرسه اخراج شد.ماهی یک بار با سند منزل توسط مادرش از بازداشت آزاد میشد.محرم وصفر لب به مشروب نمیزد کاباره نمیرفت به سادات بسیار احترام میذاشت هیچ فقیری را دست خالی رد

نمیکرد.

سی ویکم شهریور59 نامه ای از دکتر چمران مبنی بر حضور در مناطق جنگی دریافت کرد.بهمراه70نفر ازدوستانش راهی آبادان شدند.

....

بعد از حضورش در آبادان وشروع محاصره آبادان شاهرخ گفت هر طوری هست کله پاچه تهیه کنند بعد از تهیه کله پاچه سراغ 4 اسیر عراقی رفت بهمراه یکی از بچه ها که عربی ترجمه میکرد گفت:ما هر

اسیری که بگیریم میکشیم و میخوریم بعد به سمت قابلمه رفت و زبان کله را در آورد وبه اسرا نشون دارد وگفت این زبان فرمانده شماست باید آنرا بخوریدسربازان عراقی خیلی ترسیده بودند وقتی حسابی

ترسیدن خودش زبان راخورد واسرا را آزاد کرد.از آن به بعد هر وقت شاهرخ اسیری میگرفت لاله گوششان را میبرید  وآنها را ازاد میکرد.

یک بار وقتی که سرباز عراقی را اسیر شدالتماس میکرد که منو نخور اسیر میگفت فرماندهان ما قبلاً مشخصات این مردو بما داده بودند وگفتند اگر اسیر او شوید شما را میخورد.

قرار شد بدستور فرمانده هرگروان برای خودش نامی انتخاب کند بخاطر همین نام گروهان آدمخوار شد که بعدها به گروهان پیشرو تغییر یافت.

در ابادان شخصی بود معروف به مجید گاوی ،گنده لات وتمام  بدنش جای چاقو وشکستگی هیچ گروهانی اورا قبول نکرد تا وارد گروهان آدمخوارها شد.شاهرخ به مجید گفت امشب به سنگر عراقیها میرویم

ببینم چکاره ای به او گفت میری سنگر عراقیها یک افسر عراقی رامیکشی واسلحه اش را میاری اگر دیدم دل و جرات داری توگروه ما میمانی.مجید یک چاقو برداشت و به سمت سنگر عراقیها رفت  دو ساعت

گذشت نیامد شاهرخ نگران شد..

ناگهان دید که از تاریکی کسی میآید ،مجید بود با یک اسلحه.شاهرخ گفت:بچه اینو از کجا آوردی؟ مجید یکدفعه دست کرد توی کوله

پشتی  چیزی شبیه توپ درآورد سر بریده یک عراقی دستش بود،شاهرخ با خونسردی گفت سر کدوم سرباز بدبخته؟مجید عصبانی شد

وگفت بیا این هم درجه هاش،از رو دوشش کندم.

.

.

از رادیو وتلوزیون عراق برای سر شاهرخ جایزه گذاشتن گوینده عراقی میگفت این آدم شبیه غول است و آدمخوار است هر کسی سر این

جلاد رو بیاره یازده هزار دینار جایزه میگیرد.عصر روز پنجشنبه شانزدهم اذر ماه 59 قرار شد با عملیاتی دشت و روستا ها اشغال شد ه

در شمال شرق ابادان را ازادکنند فردا ساعت 9 صبح تانگ های دشمن مرتب شلیک می گردندو

جلو می امدندشاهرخ با گلوله ارپی جی اولین تانک را منهدم وبلا فاصله جای خود راعوض کرداما تانک ها بی امان شلیک می کردند.

شاهرخ گلوله ی دوم راشلیک کردوگلوله به اصابت تانک باصدای مهیبی منفجرشد تیربارروی تانکها مرتب شلیک میکردند شاهرخ بلند شد

گلوله بعدی را شلیک کند ناگهان آرام وآسوده بر دامنه خاکریز افتاد گویی سالهاست که به خواب رفته بود روی سینه اش حفره ای ایجاد

شد خون با شدت از آن جا بیرون میزد گلوله تیربار تانک دقیقاً به سینه ی شاهرخ اصابت کرد بعد از مدتی چندین عراقی بالای سر او

رسیدند آنها مرتب فریاد میزدند ودوستانشان را صدا میکردن بعد هم در کنار پیکر او خوشحالی  وهلهله میکردند.روز بعد تصویر جنازه ی یک

شهید را از تلویزیون پخش میکردن که بدنش پر از تیر وترکش  وغرق خون بود گوینده عراقی هم میگفت ما شاهرخ جلاد حکومت ایران

راکشتیم.دیگر اثری از پیکر شاهرخ پیدا نشد و گمنام ماند.برای شادی روح شهیدان وطن صلوات

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها:

 

آخرین مطالب

» گلایه از خدا وجواب سهراب سپهری ( 1394/09/11 )
» حضرت حافظ ( 1394/08/29 )
» باز باران یادش بخیر ( 1394/08/15 )
» کوه رنج پدر ( 1394/08/06 )
» با حافظ ( 1394/07/27 )
» آهنگ زیبای گیلانی بنام عشق از مسعود درویش ( 1394/07/16 )
» بارون ( 1394/07/02 )
» کمی بخندیم با آقای همساده ( 1394/02/28 )
» کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ... ( 1394/02/28 )
» شادم که جز غمت به دلم غم نمی رسد ( 1394/02/08 )
» تنهایی.. ( 1394/02/04 )
» سیب... ( 1394/01/22 )
» احمدک ( 1394/01/22 )
» به کجا چنین شتابان... ( 1394/01/22 )
» پدر ( 1394/01/22 )
» نوید ظهور ( 1394/01/22 )
» بوی عیدی ( 1393/12/29 )
» خدایا شکرت ( 1393/12/28 )
» غم بدل راه نده ( 1393/12/28 )
» یدونه بعد خدا ( 1393/12/28 )